چرا دسترسی به ریشه و مبنا هیجانات بسیار مهم است؟
نوشته شده توسط : محدثه بیاتی

هر انساني با نيازهاي خاص خود به دنيا مي آيد كه اين نياز ها را توسط احساسات بيان مي كند. طبق تحقيقات تك تك احساسات خوب و بد منشا يك نياز هستند و ديدنشان بسيار مهم است. انسان موجودي اجتماعي است و  براي زندگي نياز به تعامل دارد و براي اينكه اين نياز به شيوه اي صحيح ارضا بشود؛ احساسات مختلف به كمك مي آِيند. در ادامه به بررسي چند مورد كه ارتباط بين نياز و احساس را نشان مي دهد خواهيم پرداخت. بر اساس نگاه مراکز مشاوره ازدواج انسان نياز به شريك جنسي دارد پس آن را به صورت شهوت احساس مي كند. انسان نياز دارد كه براي بقا از موقعيت هاي  خطرناك دوري كند، پس ترس را احساس مي كند؛ ما نياز داريم كه افراد يا چيز هايي كه رضايت ما را مشكل روبرو مي كنيم؛ از بين ببريم پس خشم را تجربه مي كنيم و به عنوان آخرين مثال؛ ما به عنوان انسان نياز به مراقبت داريم؛ پس جدايي مي تواند موجب احساس وحشت و نااميدي در ما بشود.

استفاده از روش هاي سالم براي رفع نيازها، مي تواند منجر به احساس خوب و خوشبختي در انسان شود. اما زماني كه اين نياز ها ديده نشده باشند؛ در بزرگسالي با روش هاي مختلف تلاش مي كنند تا ديده شوند و متاسفانه براي ديده شدن دست به دامن روش هاي ناكارآمد زمان كودكي مي شوند كه آن زمان جواب مي داده و اين موضوع براساس روانشناس خوب مي تواند موجب رنج بردن در زندگي فعلي شود. همانطور كه در بالا گفته شد؛ انسان ها نياز به محبت و مراقبت دارند و زماني كه اين نياز برآورده نشود؛ به صورت ناخودآگاه و غيرارادي، فرد به كارهايي كه در زمان كودكي براي جلب توجه انجام ميداده متوسل مي شود. اگر از همسر يا پارتنر خود توجه نمي گيرد به جاي صحبت كردن با او؛ قهر مي دهد يا فرياد مي زند! كاري كه وقتي كودك بود انجام مي داد! با كمك رواندرماني مناسب؛ مي توان امكان اين را پيدا كرد كه واكنش هايي كه بر زندگي اثر منفي مي گذارند را پيدا كرد و واكنشهاي سازنده را آموخت.

احساسات دردناك، از نيازهاي برآورده نشده سرچشمه مي گيرند:

گاهي وقت ها انسان ها احساساتي را تجربه مي كنند كه تحمل كردن آنها براي شان سخت است و آن ها را در رنج قرار مي دهند. طبق تحقيقات؛ اين احساسات سخت به علت عدم برآورده شدن، نياز اصلي يا اوليه ايجاد مي شوند. اجازه بدهيد با يك مثال موضوع را بهتر بيان كنيم. كودكي تازه متولد شده اي را تصور كنيد كه توانايي خاصي در اداره و مديريت اوضاع ندارد. اين كودك نياز به مراقبت دارد و وقتي والدين؛ او را در اتاق تنها مي گذارند؛ او نمي داند كه آيا آنها بر مي گردند يا خير؟ تنها چيزي كه مي داند اين است كه به آنها نياز دارد. اين نياز، زماني كه والدين هستند به صورت عشق احساس مي شود و زماني كه نيستند به صورت ترس و نااميدي احساس مي شود. او هنوز از لحاظ رشدي در اندازه اي نيست كه بپذيرد كه اگر آنها نباشند به اين معني نيست كه ديگر هرگز بر نخواهند گشت! كم كم كودك با رشد كردن اين ظرفيت را به دست مي آورد كه دست به پيش بيني رفتار والدين بزند. اگر او والديني حساس و مراقب داشته باشد؛ ميداند كه آنها بر مي گردند اگر هم كه والديني غفلت زده و غيرقابل اعتماد باشند؛ متاسفانه ترس از عدم بازگشت را در كودك تقويت مي كنند. زماني كه كودك غفلت زده به نوجواني مي رسد و همچنان در كنار والدين غيرقابل اعتماد است؛ خود را متقاعد مي كند كه ديگر به آنها نياز ندارد و آنها را طرد مي كند و اينگونه اوضاع را مديريت مي كند.

پسر طرد شده اي كه اكنون بزرگ شده است:

زمان مي گذرد و او تبديل به يك جوان شده است كه وارد روابط عاطفي مي شود. او كم كم به اين نتيجه مي رسد كه يك الگو ثابت وهميشگي در روابط او در حال تكرار شدن هستند. او روابط عاشقانه را خيلي خوب شروع مي كند اما وقتي همه چيز خوب است او ديگر نمي خواهد در آن رابطه باشد. اين فرد كار تراپي را آغاز مي كند و با ادامه درمان متوجه مي شود كه از او از وابستگي به شدت مي ترسد؛ چرا كه تجربه اوليه او دلبستگي غيرقابل اعتمادي بوده است! براي همين وقتي كه يك رابطه عاشقانه جدي مي شود و وابستگي آغاز مي شود؛ او ترجيح مي دهد كه جدا شود تا ديگر آسيب نبيند!

رواندرماني چگونه احساسات و نيازهاي آسيب ديده را درمان مي كند؟

در مثال بالا؛ درمانگر با مراجع همدلي مي كند و از او مي خواهد تا درد و رنج خود را بيان كند و تلاش مي شود تا منشا و ريشه آن مشكل كشف بشود.  براساس اطلاعات بدست آمده از مشاوره خانواده حضوری با صحبت كردن مداوم و مرور كردن اتفاقات مختلف كم كم مي توان به احساسات زيربنايي آسيب ديده دست پيدا كرد و تلاش كرد تا با آفرينش يك رابطه صحيح بين مراجع و درمانگر؛ رابطه سالم را جايگزين رابطه قبلي كرد. رواندرماني تحليلي به دنبال كاهش شدت احساسات نيست. بلكه از مراجع مي خواهد كه تا آنجايي كه مي تواند تلاش كند تا احساسات ناديده گرفته شده را ببيند و ياد بگيرد كه با آنها چطور بررخورد كند.

سخن پاياني:

اگر فكر مي كنيد كه شما هم دچار يكسري الگوهاي تكراري در زندگي شده ايد كه آنها شما را به عقب هدايت مي كنند, شايد زمان آن رسيده است كه با يك درمانگر صحبت كنيد و به يكي از مرکز مشاورین براي آغاز كار تراپي مراجعه كنيد. يكي از كلينيك هاي خوب در شهر تهران, مركز مشاوره انتخاب نو است كه با داشتن درمانگراني حاذق و كار آمد مي تواند به شما كمك كند تا رهايي از احساسات ناديده گرفته شده يا آسيب ديده را تجربه كنيد.

 

نويسنده : محدثه بياتي

تلفن : 22593216 – 22795735 

آدرس : قيطريه – بلوار كاوه جنوب – نرسيده به خيابان دولت – نبش كوچه اخلاقي غربي – پلاك 29 – طبقه3

 

 




:: برچسب‌ها: مشاوره روانشناسی , مشاوره خانواده , مشاوره ازدواج , کلینیک روانشناسی , روانشناسی بالینی ,
:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1400 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: